مرحوم سید مرتضی (۳۵۵ق-۴۳۶ق) شاگرد شیخ مفید و مرجع علمی و فتوایی پس از وی نیز هنگام نماز مغرب را غروب خورشید می داند و در مسائل ناصریات، پایان وقت مغرب را از بین رفتن سرخی شفق دانسته است. متن فتوای وی چنین است:
- ۰ نظر
- ۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۹:۴۱
مرحوم سید مرتضی (۳۵۵ق-۴۳۶ق) شاگرد شیخ مفید و مرجع علمی و فتوایی پس از وی نیز هنگام نماز مغرب را غروب خورشید می داند و در مسائل ناصریات، پایان وقت مغرب را از بین رفتن سرخی شفق دانسته است. متن فتوای وی چنین است:
مرحوم شیخ مفید (336-413ق.) مغرب را پنهان شدن خورشید (مغیب الشمس) می داند و هرچند در الاشراف، صرفاً سقوط قرص آفتاب را یاد کرده است ولی در مقنعه پس از اینکه پنهان شدن خورشید را معیار مغرب معرفی می کند، نبودن سرخی در طرف مشرق آسمان را به عنوان علامت یا نشانه پنهان شدن خورشید بیان می کند. متن نوشته های وی چنین است:
مرحوم شیخ صدوق (305؟-381ق)، از بزرگان محدثان و فقهای شیعه اثنی عشری و نویسنده یکی از کتب اربعه شیعه (من لایحضره الفقیه)، مغرب را هنگام غروب خورشید می داند.
امام علی علیه السلام:
کم من صائم لیس له من صیامه إلا الظمأ، و کم من قائم لیس له من قیامه إلا السهر والعناء. حبذا نوم الأکیاس و إفطارهم.
بسا روزهدار که از روزهء خود جز گرسنگى و تشنگى بهره نبرد، و بسا بر پا ایستاده که از ایستادن جز بیدارى و رنج برى نخورد. خوشا خواب زیرکان و خوشا روزه گشادن آنان.
نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، ص386.
... ما در سایهء شاخساران و وزشگاه بادهاى وزان و زیر سایهء ابرهاى گران به سر بردیم که تودههاى آن در فضا نابود گردید و نشانههاى آن در زمین ناپدید، و من براى شما همسایهاى بودم، که چند روزى تنم مجاورتان گردید، و به زودى از من کالبدى خالى خواهید دید آرام پس ِآنکه در جنبش بود، و خاموش، از آن پس که گفتگو مىنمود. پس پند دهد شما را آرمیدن من، و از گردش افتادن دیدگانم، و بىجنبش ماندن پاها و دستانم، که این براى پند پذیران بهتر است از گفتار رسا، و سخن شنیدنى و شیوا. شما را بدرود مىگویم، بدرود کسى که آمادهء دیدار است - و دیدارش با پروردگار است - . فردا که جاى من خالى ماند، و دیگرى بر آن نشست، راز درونم را خواهید دانست و این که چه کسى را دادید از دست.
نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه 149، ص 145.
1. کمپ سمیث، شارح معروف نقد عقل محض کانت، در بحث استنتاج استعلائی مقولات فاهمه در ویراست اول نقد، تحلیل وایهینگر (1852-1933) (فیلسوف آلمانی و مورخ فلسفه) را نمونه عالی نبوغ کارآگاهی در حوزه پژوهش میداند.
چون خواننده در کار وایهینگر نظر میکند که چطور در دستنوشتههای پراکنده کانت تأمل و از این رهگذر روشن کرده است که مطالب ظاهراً در کنار همِ بحثِ استنتاجِ استعلایی، به لحاظ تاریخی مربوط به دورههای گوناگون اندیشه کانت است و بدین طریق راهی به گشودن این کلاف سردرگم هویدا میشود، متوجه ستایش کمپ سمیث از او میشود.
2. چند وقتی درگیر مطالعه کتاب الغدیر علامه امینی (ره) بودم. هنگام مطالعه بارها ناخودآگاه یاد تعریف کمپ سمیث از وایهینگر میافتادم: «نمونه عالی نبوغ کارآگاهی در حوزه پژوهش». واقعاً کار مرحوم امینی در این زمینه شگفتآور است:
[توضیح: نوشته ذیل از نگارنده پیشتر با همین عنوان در سایت شفقنا منتشر شده است که با توجه به برخی درخواستها، چه شفاهی و چه نوشتاری، جهت تفصیل مخصوصاً درباره عمار، اکنون اندکی مفصلتر ارائه میشود.]
سخنانی از جناب آقای سروش محلاتی در برخی از سایتهای خبری با عنوان «تقابل های عدالت خواهی علی(ع) با افراط گری های مریدان خود/ ناگفته های تاریخ از نقدهای امام علی بر رویکردهای مالک اشتر و عمار یاسر» آمده بود که از سیره میانه روی حضرت امیر (ع) یاد کرده بود و از افراط و تفریطهای زمانه وی. دست کم، دو مورد از کسانی است که طبق ظاهر سخنان ایشان، در شمار تندروهای یاران حضرت دانسته شده اند، شایسته درنگ است.