اندیشه‌ورزی

مباحث تخصصی و مورد علاقه: فلسفه غرب، دین

اندیشه‌ورزی

مباحث تخصصی و مورد علاقه: فلسفه غرب، دین

زبان قرآن، زبان فصاحت و بلاغت است. چنین زبانی با زبان منطق فاصله دارد. متن ادبی اقتضائات خود را دارد. گاه مجاز می‌شود و گاه حقیقت، گاه تصاویر هنری می‌آفریند و گاه زیباییهای طبیعت را به تصویر می‌کشد.

قرآن در پی آن نیست که تاریخ بگوید یا طبیعیات، بلکه هدفی برتر از همه اینها دارد و در عین حال، برای هدف خود از همه اینها بهره می‌گیرد: بیدار کردن بشر و انذار دادن وی و ... . با این مقدمه به ادعاهای اخیراً مطرح شده می‌پردازیم.

ناسازگاری درونی

1. گفته شده است که قرآن راجع به عذاب قوم عاد، به گونه‌های متقابل سخن می‌گوید، گاه می‌گوید آنان را یک روزه از بین بردیم و گاه چند روزه و گاه هشت روزه.

براستی تناقض یا تقابل پایداری میان اینها نیست. وقتی گفته می‌شود: «سبع لیال و ثمانیة ایام» (الحاقه، 7) [= هفت شب و هشت روز]، بیان جزئیات شده و در واقع، گویی تفسیری است برای آیه «ایام نحسات» [= روزهایی شوم] (فصلت، 16)، که به نحو مجمل گفته شده چند روز، و میان مجمل و مفسِّر تقابلی نیست؛ و نیز آنجا که می‌فرماید «إِنَّا ارسلنا علیهم ریحا صرصراً فی یوم نحس مستمر» (قمر، 19)، نمی‌توان گفت که با دو مورد قبل تقابلی دارد؛ چرا که فرموده است در یک روز سراسرنحس، آن تندباد سراسرنامبارک را فرستادیم «نه اینکه همان یک روز بود و لا غیر». و البته با توجه به جنبه ادبی قرآن، می‌توان گفت که شاید در این آیه از زاویه دیگری به قضیه نگریسته می‌شود، یعنی گویی همه‌اش یک روز بود، نه یک روز عادی بلکه روز نحسی که استمرار داشت (بنابر آنکه مستمر صفت یوم باشد) و گویا برای‌شان پایانی نداشت ... .

2. اما راجع به آیه «و جعلنا من الماء کل شیء حی» گفته شده که با جن منافات دارد که جن از آتش آفریده شده نه از آب.

راستش تاکنون به عقل جن هم نرسیده که خودش ناقض این آیه است! این سخن نه برای مزاح که گویای حقیقتی است و آن اینکه: آیه برای عموم مخاطبان ظهوری دارد و آن همین موجودات زمینی عادی است و نه غیر اینها. وانگهی، وقتی می‌گوید جن را از آتش آفریدیم، چه دلالتی در این سخن است که آب در آن دخلی ندارد؟ در واقع، آفرینش از آتش، چنان کلی و مبهم است که ما چیز چندانی از آن نمی‌فهمیم که بخواهیم چنان نتیجه‌هایی بگیریم. و مگر آنجا که می‌فرماید «انسان را از گل خشکیده‌ای سفال‌مانند، آفرید (رحمن، 14)» چه می‌توانستیم از آن بفهمیم اگر آدمی را ندیده بودیم و نمی‌دیدیم که روی زمین به دنیا می‌آید و همه هست و نیستِ مادی وی از آن است و البته آب هم در تن وی هست. همین طور در مورد ملائکه نیز هیچ بر ما شناخته نیست که بگوییم آب در آفرینش آنها مدخلیتی ندارد (و البته نویسنده این سطور، به قول قدمای متکلمین گرایش دارد که ملائکه را مجرد نمی‌دانستند و فقط باری تعالی را مجرد می‌دانستند.) پس اولاً می‌توان گفت آیه ظهوری در غیر موجودات عادی ندارد و شامل جن نیست. ثانیاً اگر بپذیریم که شامل همه مخلوقات زنده اعم از جن و انس می‌شود، نمی‌توانیم بگوییم که در جنیان صرفاً عناصر آتش یا هواست و از آب بی‌بهره‌اند و مگر عناصر آب هیدروژن و اکسیژن نیست و البته نمی‌خواهم علم را از قرآن استخراج کنم بلکه فقط بر آنم که بگویم با این تأویلهایی که به ذهن بسیاری می‌رسد منطقاً نمی‌توان تقابلی را میان آیات نتیجه گرفت.

ناسازگاری برونی

درباره آیه‌ای که روند شکل‌گیری جنین را یاد می‌کند یعنی (ثم خلقناً النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم ... (مؤمنون، 14)) گفته شده به لحاظ علمی بدیهی است اول استخوان درست نمی‌شود و سپس گوشت و ... .

براستی این آیه، کلی‌تر از آن است که بتوان گفت با علم نقض می‌شود یا اینکه علم را می‌توان از آن استخراج کرد. افزون بر واژه «مضغة» که واقعاً چیز چندانی جز یک تشبیه به گوشت جویده را از آن نمی‌فهمیم، واقعاً «ترتیب» امور مذکوره هم نمی‌توان به ضرس قاطع از آیه مذکور نتیجه گرفت چرا که کسی همچون فرّاء می‌گوید اصلاً حرف «فاء» دال بر ترتیب نیست (و قال الفرَّاء: إنَّها [ای الفاء] لا تُفِیدُ التَّرْتِیبَ و استدلَّ بقوله تعالى: وَ کَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَیاتا (اعراف، 3)، تاج العروس، ج‏20، ص391) و پیداست که اگر پای اما و اگر به میان آید استدلال از بین می‌رود (اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال). باری، آیه مذکور صرفاً قدرت‌نمایی حق است که ببینید چطور از دل این تغییر و تحولها شما را می‌آفرینیم!

الغرض، با توجه به آنچه گفته شد، دست کم با ادله مذکور منطقاً نمی‌توان ناسازگاری‌ای را در قرآن چه درونی چه برونی نتیجه گرفت.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی