- ۰ نظر
- ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۴۷
أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْما.
مرا فرمان میدهید تا پیروزی را بجویم به ستم کردن درباره آن که والی اویم؟ به خدا که، نپذیرم تا جهان سرآید، و ستارهای در آسمان پی ستارهای برآید. (نهج البلاغه، خطبه 126، ترجمه شهیدی، ص124)
ستاره حکومت علی، عمری چندان نداشت اما فروغی جاودان داشت. خوشا بدین سعادت.
وجه این جاودانگی، چیزی نیست جز اینکه وی سیاستزده نشد و اخلاق را به قربانگاه سیاست نبرد. قطعه مذکور از آن حضرت گویای همین است. هنگامی که به وی خرده گرفتند که «برابری» بدین سفت و سختی چرا؟ (بالاخره کمی مراعات بزرگان باید که حکومت دوامی یابد.) پاسخ داد که پیروزیای که با ستم به دست آید، به چه دردی میخورد. این یعنی: هدف وسیله را توجیه نمیکند، ولو اینکه هدف، استحکام پایههای حکومتی باشد که رهبرش علیست.
حکومت علی، نه از باب سیاستورزی و مملکتگستری که بهانهای برای احیای حقوق انسانها و دفع ستمها بود وگرنه «نعلین» پاره و بیبها، نزد آن امام دوستداشتنیتر از حکومت میبود (ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 33).
و چنین شد که حکومتی که عمری به کوتاهی برق آسمان داشت، قامتی به بلندای تاریخ یافت...
ب.ت: در پست پیش از این، نگاه انسانشناسانه آن امام(ع) در باب بطلان توجیهکنندهبودن هدف برای وسیله ذکر شد؛ در پست کنونی، نگاه حقوقی-اخلاقی ایشان در این باب.
فرخنده باد زادروز شهسوار ایمان، شهسوار کردار، و شهسوار گفتار، امیر مؤمنان - که درود خدا بر او باد- بر همه پیروان راستینش.
در این نوشتار بنا دارم توضیحی درباره پاسخ خدا به درخواست حضرت نوح (ع) مبنی بر رهایی فرزندش از طوفان، و نیز درباره حدیث «حسین منی و انا من حسین» (روایت شده در منابع حدیثی شیعه و سنی) ارائه دهم. امید که برای خوانندگان بیبهره نباشد.
یکم. حضرت ابراهیم(ع): فمن تبعنی فانه منی (پس هر که از من پیروی کند بیگمان، او از من است) (سوره ابراهیم، آیه 36) (قاعده پیروی: پیرو هر کس، از تبار اوست).
امام علی علیه السلام:
کم من صائم لیس له من صیامه إلا الظمأ، و کم من قائم لیس له من قیامه إلا السهر والعناء. حبذا نوم الأکیاس و إفطارهم.
بسا روزهدار که از روزهء خود جز گرسنگى و تشنگى بهره نبرد، و بسا بر پا ایستاده که از ایستادن جز بیدارى و رنج برى نخورد. خوشا خواب زیرکان و خوشا روزه گشادن آنان.
نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، ص386.
... ما در سایهء شاخساران و وزشگاه بادهاى وزان و زیر سایهء ابرهاى گران به سر بردیم که تودههاى آن در فضا نابود گردید و نشانههاى آن در زمین ناپدید، و من براى شما همسایهاى بودم، که چند روزى تنم مجاورتان گردید، و به زودى از من کالبدى خالى خواهید دید آرام پس ِآنکه در جنبش بود، و خاموش، از آن پس که گفتگو مىنمود. پس پند دهد شما را آرمیدن من، و از گردش افتادن دیدگانم، و بىجنبش ماندن پاها و دستانم، که این براى پند پذیران بهتر است از گفتار رسا، و سخن شنیدنى و شیوا. شما را بدرود مىگویم، بدرود کسى که آمادهء دیدار است - و دیدارش با پروردگار است - . فردا که جاى من خالى ماند، و دیگرى بر آن نشست، راز درونم را خواهید دانست و این که چه کسى را دادید از دست.
نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه 149، ص 145.