۱۶
تیر
۹۴
... ما در سایهء شاخساران و وزشگاه بادهاى وزان و زیر سایهء ابرهاى گران به سر بردیم که تودههاى آن در فضا نابود گردید و نشانههاى آن در زمین ناپدید، و من براى شما همسایهاى بودم، که چند روزى تنم مجاورتان گردید، و به زودى از من کالبدى خالى خواهید دید آرام پس ِآنکه در جنبش بود، و خاموش، از آن پس که گفتگو مىنمود. پس پند دهد شما را آرمیدن من، و از گردش افتادن دیدگانم، و بىجنبش ماندن پاها و دستانم، که این براى پند پذیران بهتر است از گفتار رسا، و سخن شنیدنى و شیوا. شما را بدرود مىگویم، بدرود کسى که آمادهء دیدار است - و دیدارش با پروردگار است - . فردا که جاى من خالى ماند، و دیگرى بر آن نشست، راز درونم را خواهید دانست و این که چه کسى را دادید از دست.
نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه 149، ص 145.
- ۱ نظر
- ۱۶ تیر ۹۴ ، ۲۳:۱۵