اندیشه‌ورزی

مباحث تخصصی و مورد علاقه: فلسفه غرب، دین

اندیشه‌ورزی

مباحث تخصصی و مورد علاقه: فلسفه غرب، دین

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۴
خرداد
۹۶

أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْما.

مرا فرمان می‏دهید تا پیروزی را بجویم به ستم کردن درباره آن که والی اویم؟ به خدا که، نپذیرم تا جهان سرآید، و ستاره‌‏ای در آسمان پی ستاره‌‏ای برآید.  (نهج البلاغه، خطبه 126، ترجمه شهیدی، ص124)

ستاره حکومت علی، عمری چندان نداشت اما فروغی جاودان داشت. خوشا بدین سعادت.

وجه این جاودانگی، چیزی نیست جز اینکه وی سیاست‌زده نشد و اخلاق را به قربانگاه سیاست نبرد. قطعه مذکور از آن حضرت گویای همین است. هنگامی که به وی خرده گرفتند که «برابری» بدین سفت و سختی چرا؟ (بالاخره کمی مراعات بزرگان باید که حکومت دوامی یابد.) پاسخ داد که پیروزی‌ای که با ستم به دست آید، به چه دردی می‌خورد. این یعنی: هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، ولو اینکه هدف، استحکام پایه‌های حکومتی باشد که رهبرش علیست.

حکومت علی، نه از باب سیاست‌ورزی و مملکت‌گستری که بهانه‌ای برای احیای حقوق انسانها و دفع ستمها بود وگرنه «نعلین» پاره و بی‌بها، نزد آن امام دوست‌داشتنی‌تر از حکومت می‌بود (ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 33).

و چنین شد که حکومتی که عمری به کوتاهی برق آسمان داشت، قامتی به بلندای تاریخ یافت...

ب.ت: در پست پیش از این، نگاه انسانشناسانه آن امام(ع) در باب بطلان توجیه‌کننده‌بودن هدف برای وسیله ذکر شد؛ در پست کنونی، نگاه حقوقی-اخلاقی ایشان در این باب.

  • عقیل فولادی
۱۴
خرداد
۹۶

وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً وَ مَا خَیْرُ خَیْرٍ لَا یُنَالُ إِلَّا بِشَرٍّ وَ یُسْرٍ لَا یُنَالُ إِلَّا بِعُسْرٍ.

نفس خود را از هر پستى گرامى دار، هرچند تو را بدانچه خواهانى رساند، چه آنچه را از خود بر سر این کار مى‌‏نهى، هرگز به تو بر نگرداند. بنده دیگرى مباش حالى که خدایت آزاد آفریده، و در آن نیکى که جز به بدى به دست نیاید و آن توانگرى که جز با سختى و خوارى بدان نرسند، کسى چه خوبى دیده؟

[نهج البلاغه، نامه 31، ترجمه سیدجعفر شهیدی، ص 304.]

  • عقیل فولادی