أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْما.
مرا فرمان میدهید تا پیروزی را بجویم به ستم کردن درباره آن که والی اویم؟ به خدا که، نپذیرم تا جهان سرآید، و ستارهای در آسمان پی ستارهای برآید. (نهج البلاغه، خطبه 126، ترجمه شهیدی، ص124)
ستاره حکومت علی، عمری چندان نداشت اما فروغی جاودان داشت. خوشا بدین سعادت.
وجه این جاودانگی، چیزی نیست جز اینکه وی سیاستزده نشد و اخلاق را به قربانگاه سیاست نبرد. قطعه مذکور از آن حضرت گویای همین است. هنگامی که به وی خرده گرفتند که «برابری» بدین سفت و سختی چرا؟ (بالاخره کمی مراعات بزرگان باید که حکومت دوامی یابد.) پاسخ داد که پیروزیای که با ستم به دست آید، به چه دردی میخورد. این یعنی: هدف وسیله را توجیه نمیکند، ولو اینکه هدف، استحکام پایههای حکومتی باشد که رهبرش علیست.
حکومت علی، نه از باب سیاستورزی و مملکتگستری که بهانهای برای احیای حقوق انسانها و دفع ستمها بود وگرنه «نعلین» پاره و بیبها، نزد آن امام دوستداشتنیتر از حکومت میبود (ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 33).
و چنین شد که حکومتی که عمری به کوتاهی برق آسمان داشت، قامتی به بلندای تاریخ یافت...
ب.ت: در پست پیش از این، نگاه انسانشناسانه آن امام(ع) در باب بطلان توجیهکنندهبودن هدف برای وسیله ذکر شد؛ در پست کنونی، نگاه حقوقی-اخلاقی ایشان در این باب.
- ۰ نظر
- ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۳۰