ترجمه فارسی کتاب خیال و اگزیستانس: بازآوری اخلاق کانتی توسط هایدگر، نوشته فرنک شَلَو، توسط نشر نگاه معاصر منتشر شد.
- ۰ نظر
- ۱۵ آذر ۰۲ ، ۰۹:۱۵
ترجمه فارسی کتاب خیال و اگزیستانس: بازآوری اخلاق کانتی توسط هایدگر، نوشته فرنک شَلَو، توسط نشر نگاه معاصر منتشر شد.
انسانشناسی از دیدگاه عملی، نوشته ایمانوئل کانت (1804-1724) فیلسوف بزرگ عصر روشنگری است که حدوداً 25 سال مطالب آن را تدریس کرده و پس از بازنشستگی به ناشر سپرده است. این درسها برخلاف درسهای معمول دانشگاهی نه تنها خشک و بیروح نبودهاند بلکه چندان جذابیت و طراوت داشتهاند که با اینکه جزء درسهای رسمی دانشگاه نبودهاند و مستمعان برای شرکت در آنها باید هزینهای را پرداخت میکردهاند، همواره از کلاسهای پرمخاطب کانت بودهاند.
این کتاب شامل دو بخش است که بخش نخست شامل سه کتاب است. برخی از مطالب کتاب اول، چنین است: حس درونی، حواس بیرونی، تصورهای ناآگاهانه انسان، ضعفها و بیماریهای روانی، نبوغ، نارساییهای روانی شناخت، و ... (قوه شناخت)؛ در کتاب دوم به مباحثی مثل جامعهپذیری، آداب معاشرت، مد، تجملگرایی و سایر امور مربوط به ذوق پرداخته میشود (احساس لذت و الم)؛ کتاب سوم حاوی مباحثی است مثل کارکرد عواطف، هیجانها، بررسی خیر مادی انسان و به طور کلی مباحث مربوط به زمینه روانشناختی فلسفه اخلاق (قوه میل).
بحث محوری بخش دوم کتاب، شخصیت است و بدین منظور کانت نه تنها از شخصیت انسانهای فردی (شامل مباحثی مثل مزاجهای چهارگانه، قیافهشناسی) بحث میکند بلکه به مشخصه جنسها [زن و مرد] و مشخصه اقوام یا ملل گوناگون و مشخصه نژادها و مشخصه نوع انسان نیز میپردازد؛ اموری که به غایت واپسین آدمیان مربوط میشوند و به مباحث فلسفه تاریخ و الهیات.
باری، مقصود این درسگفتارها، بهبود اخلاقی و فرهنگی دانشجویان بوده است
مدتی پیش خبری راجع به مقالات یکی از اساتید مشهور دانشگاه تهران منتشر شد که بسیاری از آنها متقلبانه بوده است. نتیجه چنین تقلبهایی طبعاً ارتقاء رتبه عملی عضو هیئت علمی و افزایش حقوق است.
اما چرا اینها تقلب است؟ چون نویسنده مقاله دیگری است و طبعاً انتشار آن به نام خویش، دروغ و تقلب است و طبعاً ارتقاء رتبه و حقوق نیز به ناحق است چرا که از سویی کار دیگری را به نام خود ثبت کرده و از سوی دیگر، امتیازی گرفته بدون زحمتی که قاعدتاً باید متحمل میشد.
اما و صد اما، چرا در مواردی همین امور کاملاً مایه آبروست و حتی مستند به قانون؟!!
أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْما.
مرا فرمان میدهید تا پیروزی را بجویم به ستم کردن درباره آن که والی اویم؟ به خدا که، نپذیرم تا جهان سرآید، و ستارهای در آسمان پی ستارهای برآید. (نهج البلاغه، خطبه 126، ترجمه شهیدی، ص124)
ستاره حکومت علی، عمری چندان نداشت اما فروغی جاودان داشت. خوشا بدین سعادت.
وجه این جاودانگی، چیزی نیست جز اینکه وی سیاستزده نشد و اخلاق را به قربانگاه سیاست نبرد. قطعه مذکور از آن حضرت گویای همین است. هنگامی که به وی خرده گرفتند که «برابری» بدین سفت و سختی چرا؟ (بالاخره کمی مراعات بزرگان باید که حکومت دوامی یابد.) پاسخ داد که پیروزیای که با ستم به دست آید، به چه دردی میخورد. این یعنی: هدف وسیله را توجیه نمیکند، ولو اینکه هدف، استحکام پایههای حکومتی باشد که رهبرش علیست.
حکومت علی، نه از باب سیاستورزی و مملکتگستری که بهانهای برای احیای حقوق انسانها و دفع ستمها بود وگرنه «نعلین» پاره و بیبها، نزد آن امام دوستداشتنیتر از حکومت میبود (ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 33).
و چنین شد که حکومتی که عمری به کوتاهی برق آسمان داشت، قامتی به بلندای تاریخ یافت...
ب.ت: در پست پیش از این، نگاه انسانشناسانه آن امام(ع) در باب بطلان توجیهکنندهبودن هدف برای وسیله ذکر شد؛ در پست کنونی، نگاه حقوقی-اخلاقی ایشان در این باب.
وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً وَ مَا خَیْرُ خَیْرٍ لَا یُنَالُ إِلَّا بِشَرٍّ وَ یُسْرٍ لَا یُنَالُ إِلَّا بِعُسْرٍ.
نفس خود را از هر پستى گرامى دار، هرچند تو را بدانچه خواهانى رساند، چه آنچه را از خود بر سر این کار مىنهى، هرگز به تو بر نگرداند. بنده دیگرى مباش حالى که خدایت آزاد آفریده، و در آن نیکى که جز به بدى به دست نیاید و آن توانگرى که جز با سختى و خوارى بدان نرسند، کسى چه خوبى دیده؟
[نهج البلاغه، نامه 31، ترجمه سیدجعفر شهیدی، ص 304.]