اندیشه‌ورزی

مباحث تخصصی و مورد علاقه: فلسفه غرب، دین

اندیشه‌ورزی

مباحث تخصصی و مورد علاقه: فلسفه غرب، دین

۲ مطلب با موضوع «هوسرل» ثبت شده است

۰۴
ارديبهشت
۹۸

هوسرل: اگو [= من، خود /Ego]

کل پدیدارشناسی چیزی نیست مگر خودوارسی[1] علمی از سوی سوبژکتیویته استعلائی، وارسی‌ای که نخست سرراست و لذا با خامی خاص خودش آغاز می‌شود، ولی سپس نقادانه به جدّ به لوگوس خودش می‌پردازد؛ خودوارسی‌ای که از فکت به ضرورتهای ذاتی می‌رود، [یعنی به] لوگوس آغازین که هر امر «منطقی» از آن نشأت می‌گیرد. ... بنیادهای وجود هر موجود عینی، در سوبژکتیویته استعلائی است؛  بنیادهای شناخت هر حقیقتی، در سوبژکتیویته استعلائی است، و اگر حقیقتی به خود سوبژکتیویته استعلائی مربوط شود، آن بنیادها را دقیقاً در سوبژکتیویته استعلائی دارد. مشروحتر اینکه: اگر این سوبژکتیویته، خودوارسی را به نحو نظام‌مند و جامع انجام دهد - و لذا به مثابه پدیدارشناسی استعلائی - آنگاه، ... هرگونه موجود «عینی» و هرگونه حقیقت «عینی»، [و] هرگونه حقیقت مشروع در جهان را، به مثابه قوام‌یافته در خودش، درمی‌یابد.[2]

  • عقیل فولادی
۳۱
فروردين
۹۸

اپوخه (تعلیق) [= epoché] و فروکاست [= reduction]

تعلیق پدیدارشناختی، [ما را] از پذیرش جهان عینی به مثابه موجود، بازمی‌­دارد، و بدین‌سان، این جهان را به طور کامل، از حوزه داوری بازمی‌­دارد.[1]

ادموند هوسرل (1938-1859)، ادراک عوام الناس را «وضع طبیعی» می‌نامد. این اعتقاد که ذهن در جهان، مثل چیزی در یک ظرف یا مثل چیزی در میان چیزهای دیگر است بدون اینکه خودش نقشی داشته باشد، باوری ناشی از رویکرد طبیعی است؛ خواه دارنده‌ی این اعتقاد، فردی عادی باشد یا دانشمند.[2] رویکرد طبیعی، متضمن تز یا عقیده‌­ای ضمنی است که طبق آن من جهان را آنجا می‌­یابم، و به مثابه موجود می‌پذیرم.[3] از نظر هوسرل، فیلسوف باید این رویکرد را رها کند و به رویکرد فلسفی درآید. در این رویکرد، از هر گونه حکمی راجع به جهان طبیعی خودداری می‌شود و جهان طبیعی به حال «تعلیق» درآورده می‌­شود و جهان به «من»، «فروکاسته» می‌شود، و سرانجام «من محض» یا «من استعلائی» است که سازنده کل جهان دانسته می­‌شود.

  • عقیل فولادی