سنجه پیروی
فرخنده باد زادروز شهسوار ایمان، شهسوار کردار، و شهسوار گفتار، امیر مؤمنان - که درود خدا بر او باد- بر همه پیروان راستینش.
در این نوشتار بنا دارم توضیحی درباره پاسخ خدا به درخواست حضرت نوح (ع) مبنی بر رهایی فرزندش از طوفان، و نیز درباره حدیث «حسین منی و انا من حسین» (روایت شده در منابع حدیثی شیعه و سنی) ارائه دهم. امید که برای خوانندگان بیبهره نباشد.
یکم. حضرت ابراهیم(ع): فمن تبعنی فانه منی (پس هر که از من پیروی کند بیگمان، او از من است) (سوره ابراهیم، آیه 36) (قاعده پیروی: پیرو هر کس، از تبار اوست).
دویم. نوح از خدا خواسته بود که «پروردگارا، هیچ کس از کافران را بر روى زمین مگذار». اما هنگام غرق شدن فرزندش، در طوفان نوح، شاید از روی عاطفه پدری، فراموش کرده بود که دعایش عام بوده و همه کافران را فرامیگیرد، ولی وعده خدا را که اهلت را نجات میدهم به یاد داشت از اینرو، به خدا گفت پسرم، جزء خانواده من است (پس طبق وعدهی راستینت باید نجاتش دهی). ولی خدا گفت چنین نیست چرا که وی [تمام وجودش،] کرداری ناشایست است. (و چون کرداری ناشایسته بود پس پیرو نوح نبود و از این رو، از او نبود.)
نفرین نوح: (وَ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلىَ الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا(26)إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّواْ عِبَادَکَ وَ لَا یَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا(27)رَّبِّ اغْفِرْ لىِ وَ لِوَالِدَىَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیْتىَِ مُؤْمِنًا وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارَا(28))
ترجمه:
(و نوح گفت: «پروردگارا، هیچ کس از کافران را بر روى زمین مگذار، (26)چرا که اگر تو آنان را باقى گذارى، بندگانت را گمراه مىکنند و جز پلیدکارِ ناسپاس نزایند. (27)پروردگارا، بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنى که در سرایم درآید، و بر مردان و زنان باایمان ببخشاى، و جز بر هلاکت ستمگران میفزاى.» (28) سوره نوح)
طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید: هنگامی نوح، آنها را نفرین لاتذر علی الارض ... کرد که خداوند به او وحی کرد که از اینان دیگر کسی ایمان نمی آورد (انه لن یؤمن من قومک الامن قد آمن). وجه ذکر این توجیه برای نفرین نوح این است که چنین نفرین فراگیری با دلسوزیهای انبیاء برای مردم، ناسازگار مینماید. مثلاً حضرت ابراهیم در ادامه همانجا که فرموده است، «من تبعنی فانه منی،» نسبت به مخالفینش میفرماید: «و هر که مرا نافرمانى کند، به یقین، تو آمرزنده و مهربانى». این سیره همه پیامبران الهی بوده است که نسبت به خلق خدا مهربان و دلسوز باشند. در داستان نوح نیز در همان آیات فوق روشن است که وی علت نفرینش را چنین بیان می کند که آنها اگر باقی بمانند مایه گمراهی دیگرانند و تبار آنان نیز جز پلیدی و ناسپاسی نخواهد بود. و به گفته طبرسی از وحی الهی دانسته بود که اینان دیگر ایمانبیار نیستند نه اینکه با حدس و گمان خود از آنان ناامید شود هر چند بیش از نه قرن در میان آنان زیسته بود.
درخواست نوح: (وَ نَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنىِ مِنْ أَهْلىِ وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنتَ أَحْکَمُ الحَْاکِمِینَ(45)قَالَ یَنُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُْ صَالِحٍ فَلَا تَسَْلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنىِّ أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ(46)قَالَ رَبِّ إِنىِّ أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسَْلَکَ مَا لَیْسَ لىِ بِهِ عِلْمٌ وَ إِلَّا تَغْفِرْ لىِ وَ تَرْحَمْنىِ أَکُن مِّنَ الْخَاسِرِینَ(47))
ترجمه:
(و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت: «پروردگارا، پسرم از کسان من است، و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترین داورانى.» (45)فرمود: «اى نوح، او در حقیقت از کسان تو نیست، او [داراى] کردارى ناشایسته است. پس چیزى را که بدان علم ندارى از من مخواه. من به تو اندرز مىدهم که مبادا از نادانان باشى.» (46) گفت: «پروردگارا، من به تو پناه مىبرم که از تو چیزى بخواهم که بدان علم ندارم، و اگر مرا نیامرزى و به من رحم نکنى از زیانکاران باشم.» (47) سوره هود)
سوم. پیامبر(ص) فرمود: حسین منی و انا من حسین. با توجه به آیه فوق، ظاهراً مقصود از این حدیث این است که: حسین، پیرو من است و ادامه حدیث که من از حسینم یعنی من هم پیرو حسین هستم. معنایی شبیه آنکه فرمود علی مع الحق و الحق مع علی.
چهارم. از امام باقر(ع) استنادی به آیه فوق [من تبعنی فانه منی] نقل شده است که به سعد بن عبدالملک (که از فرزندان عبدالعزیز بن مروان اموی بوده است و سعد از اینکه از خاندانی است که مصداق آیه قرآنند که شجره ملعونه خوانده شده اند اظهار ناراحتی می کرد) فرموده است: تو اموی هستی اما از آنها نیستی بلکه از ما اهل بیتی، مگر قول خدا را نشنیده ای که از ابراهیم حکایت می کند که: من تبعنی فانه منی.
نتیجه. آنچه از مطالب فوق میتوان دانست این است که معیار پذیرش انسان در درگاه پروردگار، کردار و پیروی است و چنین نیست که صرف نسبت نژادی یا صرف ادعای گفتاری، خواسته کردگار باشد. فرزند نوح باشی یا نمرود، مهم نیست، چرا که «لیس للانسان الا ما سعی». و اینکه درباره حسین میفرماید: «حسین از من است...» با توجه به آیندهبینی وحیانی نبوی، برای آیندگانی است که برای تمییز نیکوکاران از بدکاران، عقلشان، چراغ راهشان نیست. لذا سخنی از خود بجا می گذارد که اتمام حجتی باشد مر آنان را که به ظواهر دلخوشند تا نگویند که پیامبر(ص) نسبت به حسین سفارشی نکرده بود. و مگر نه اینست که امیر مؤمنان (ع)، خشمگین شد چون دانست که امانتدار بیت المال، گردنبندی را به امانت به دختر حضرت امیر داده بود. وجهش دقیقاً همین است که در اجرای احکام الهی میان فرزندان علی و دیگران فرقی نیست!
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی
ب.ت: ترجمه آیات از مرحوم فولادوند است برگرفته از سایت «http://tanzil.net»