آفات جمع و جامعه دینداران (1)
بسم الله الرحمن الرحیم
آتش زهد ریا خرمن دین خواهد سوخت (حافظ)
چه توصیف رسایی است از ریا: خرمنسوز. شخص دیندار خود را به زحمت و سختی وامیدارد که عملش موافق دستورهای پروردگار باشد ولی چون در سر، هوای دیگری دارد، همه بر باد است.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «اندک ریا شرک است» (نهج البلاغه، خ86، ترجمه شهیدی، ص68)؛ و نیز فرمود: «شر الاخلاق الکذب و النفاق» «بدترین خصلتها دروغگوئی و نفاق است یعنی موافق نبودن باطن و ظاهر» (شرح خوانساری بر غرر و درر آمدی، تصحیح محدث ارموی، ج 4، ص 166). و همو که خود قهرمان وادی توحید بود از این آفت به خدا پناه می برد:
«خدایا به تو پناه مىبرم که برونم در دیدهها نیکو نماید و درونم در آنچه از تو نهان مىدارم به زشتى گراید، پس خود را نزد مردم بیارایم به ریا و خودنمایى که تو بهتر از من بدان دانایى، پس ظاهر نکویم را براى مردمان آشکار دارم و بدى کردارم را نزد تو آرم تا خود را به بندگان تو نزدیک گردانم، و از خوشنودى تو به کنار مانم.» (نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 276)
موارد ریا در سادهترین شکلش میتواند همین اموری باشد که از آنها به ظاهر الصلاحی افراد تعبیر میکنیم: ریش و تسبیح و ذکر بر لب و مسجدنشینی و حتی به جنگ رفتن. همه این امور میتوانند برای خدا باشند یا برای فریب خلق خدا، و در واقع، شرک به خدا.
عبادت به اخلاص نیت نکوست
وگرنه چه آید ز بیمغز پوست؟
چه زنار مغ بر میانت چه دلق
که در پوشی از بهر پندار خلق (سعدی)
در اهمیت ترک ریا، دو تعبیر فوق العاده را در متون دینی داریم: یکی در قرآن و دیگری از مولا علی(ع).
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٣٩﴾ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿٤٠﴾ قَالَ هَـٰذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ ﴿٤١﴾
[شیطان]: «پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان مىآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت، (۳۹) مگر بندگان خالص تو از میان آنان را.» (۴۰) [خدا] فرمود: «این راهى است راست [که] به سوى من [منتهى مىشود]. (41). (سوره حجر، ترجمه فولادوند)
شگفتی این آیات آن است که خود شیطان، مخلصان [= بیریاها] را از دام خود برون میداند و خدا نیز میفرماید: راه سرراست به سوی من همین است.
و اما امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: و کمال توحیده الاخلاص له (نهج البلاغه، خطبه اول) یعنی کمال توحید، اخلاص است.
در توضیح آیه شریفه و سخن مولا میتوان گفت که «اخلاص» یعنی یکتایی؛ و آنگاه که همه چیز کسی برای یکی (خدا) باشد روشن است که شیطان راهی بدو نخواهد یافت؛ و «کمال توحید» نیز همین است که همه چیز برای خدا باشد که «یکی هست و هیچ نیست جز او * وحده لا اله الا هو» (هاتف اصفهانی).
الغرض، چه بسا ظاهر جمع و جامعهای کاملاً دیندارانه باشد اما در درون، بیخدا. و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.