پژوهش: علامه امینی و الغدیر
1. کمپ سمیث، شارح معروف نقد عقل محض کانت، در بحث استنتاج استعلائی مقولات فاهمه در ویراست اول نقد، تحلیل وایهینگر (1852-1933) (فیلسوف آلمانی و مورخ فلسفه) را نمونه عالی نبوغ کارآگاهی در حوزه پژوهش میداند.
چون خواننده در کار وایهینگر نظر میکند که چطور در دستنوشتههای پراکنده کانت تأمل و از این رهگذر روشن کرده است که مطالب ظاهراً در کنار همِ بحثِ استنتاجِ استعلایی، به لحاظ تاریخی مربوط به دورههای گوناگون اندیشه کانت است و بدین طریق راهی به گشودن این کلاف سردرگم هویدا میشود، متوجه ستایش کمپ سمیث از او میشود.
2. چند وقتی درگیر مطالعه کتاب الغدیر علامه امینی (ره) بودم. هنگام مطالعه بارها ناخودآگاه یاد تعریف کمپ سمیث از وایهینگر میافتادم: «نمونه عالی نبوغ کارآگاهی در حوزه پژوهش». واقعاً کار مرحوم امینی در این زمینه شگفتآور است:
کثرت تتبع در منابع دست اول. البته نه دست اولی که امروزه در دانشگاهها مطرح است که مثلاً اگر در مورد کانت تحقیق می کنید در وهله اول باید آثار خود او را و سپس شارحان طراز اول را ببینید و بیاندیشید، آثاری که همگی چاپ شده و با بهترین ویراستاری در دسترس است؛ بلکه منابع دست اول مورد استفاده امینی، آثار خطی در کتابخانههای مختلفی بوده است که غنای این کتابخانهها صرفاً در منابع خطیشان بوده است و نه هیچ یک از امکانات پژوهشی یا حتی هوای مطبوعی که معمولاً امروزه در کتابخانهها یافت میشود. با این حال خواننده مشاهده میکند که نویسنده الغدیر واژه به واژه را پژوهیده و همه چیز را با منابعی که برای دانشمندان اهل سنت مورد پذیرش باشد یاد میکند.
بحث غدیر امینی صرفاً از جنبه حدیثی و رجالی نیست بلکه کار فرهنگی-پژوهشیای نیز برای اثبات مدعای خود انجام میدهد و آن بررسی غدیر در اشعار شاعران در طول تاریخ اسلام است و بدین طریق گنجینه غنی ادبی تاریخی مستندی را برای آیندگان فراهم کرده است.
3. مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی در مقاله «تطور مذهب شیعه و امینی مجدد مذهب» درباره بحث امینی از عمرو بن عاص و قصیده غدیریهاش مینویسد: «[امینی] ...خواننده را از کثرت تتبع و احاطه وسیع و نقد علمی دچار حیرت میسازد» و در ادامه چنین آورده است:
«من او [علامه امینی] را خوب میشناختم. دوستی ما از نجف آغاز شد و در تهران و تا به هنگام مرگ وی ادامه داشت. امینی به حق نمونه کوشش و پشتکار بود. به من گفت برای تألیف الغدیر ده هزار جلد کتاب خواندهام. او مردی گزافهگو نبود. وقتی میگفت کتابی را خواندهام بدرستی خوانده و در ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود.»
4. ده هزار جلد کتاب خواندن و یادداشتبرداری، گفتنش آسان است اما در عمل؟ باید الغدیر را خواند تا این را به جان باور کرد. آن هنگام باید الغدیر را با دیگر کارهای پژوهشی سنجید.
دانشنامه ای را (با موضوع تاریخی مشابه الغدیر) دیدم که افراد مختلفی در نگارش آن دست داشتهاند و چنانکه دوستان میگفتند 10 سال وقت و 10 میلیارد تومان هزینه صرفش شده است. این دانشنامه مثل بقیه کارهای رایج زمان ماست. مجموع منابع فهرست شده این دانشنامه که مورد استفاده همه نویسندگان آن قرار گرفته است حدود دو هزار کتاب بود، البته اگر همه اینها را خوانده باشند، که چنین نیست و خود نویسندگان هم معمولاً چنین ادعایی ندارند و تازه منابع چاپی قرن پانزدهم قمری را دیدن کجا و نسخههای خطی غبارآلود را کندوکاو کردن کجا؟ و نعم ما قیل: «خلق الله للحروب رجالا».